باغ شهر و تبعات آن : بخش اعظمی از زمین های مجاور شهرها تبدیل به باغ شهر شده است. اینکه چه فوایدی اینگونه ساخت و سازها داشته و دارد خود جای پرسشهای زیادی است. یک مکان فقط برای تفریح و خوشگذرانی در روزهای تعطیل! البته گاهی هم پارتی و مهمانی خصوصی !! اما ای کاش فقط به همین جا ختم میشد، بحث محیط زیست و تخریب طبیعت و هدر رفت انرژی کشور خود پدیده برتری است. بسیاری از مالکان همین باغشهرها با احداث مخفیانه چاه آبرسانی بلای جان سفرههای زیر زمینی شدهاند و نصاب تجهیزات برقی و پمپ این چاهها با ترفندهای متفاوت این تجهیزات را به صورتی پنهان و مخفی نصب کردهاند. معضل تخلیه زباله این باغشهرها و انبوه پلاستیک و زبالههای مجاور این محلها که متاسفانه با وزش باد به محیطهای حفاظت شده یا کوهستانی انتقال مییابند هم یک چالش دیگر است. از طرفی برق و آب این واحدها آنهم در شرایطی که کشور بحرانهای زیست محیطی را طی میکند فقط اتلاف انرژی کشور است ! در باغ شهرهای ضلع شمالی کوه قلات یا همان کوه سرخ حتی آب چشمههای طبیعی را به سمت باغهای خود هدایت کردهاند، آنهم با لوله کشی ! استخرهای این باغها اغلب پر از آب است و آنوقت فریاد ما برای کمبود منابع آب بلند است.
مجاور و هم مرز منطقه حفاظت شده پارک ملی بمو صدها باغ شهر ایجاد شده است یا در حال ایجاد هست اما هیچ سازمانی به تبعات زیست محیطی آن فکر نکرده است. آیا فاضلاب و رها شدن آبهای آلوده در عمق زمین آنهم مجاور یک منطقه حفاظت شده منطقی است؟ آیا باقی ماندن زبالههای تر و خشک در منطقه به زیان وحوش و چرخه طبیعت نیست؟ کم کم این مکانها در حال تبدیل به یک شهر کوچک هستند با سودای دلالی در خرید و فروش ! مانند باغشهر (ویلا شهر کیمیا) که در جاده خرامه وجود دارد و یک جاده آسفالته هم از سمت بلوار رسول اعظم به آن متصل میشود. البته یک چاه اختصاصی هم برای همین باغشهر در مجاور همین بلوار حفر کردهاند. یک موضوع جالب اینکه هیچ سازمانی به گردن نمیگیرد که آیا این سازهها قانونی هستند یا خیر؟ و اصلا مجوز صادره از کجا و چگونه و طبق چه مطالعاتی صادر میشوند!
قطعا و در آینده همین باغشهرها تبدیل به یک معضل و چالش زیست محیطی اسفناک خواهند شد . روزگاری قرار بر فلاحت در فراغت بود ! اما اکنون فراغت زیاد هست ولی فلاحتی در کار نیست.